چند وقت پیش که مشغول تصحیح کردن یادداشتم بود اشاره کرد «و یا» اشتباه است. از آن روز به بعد هر وقت مشغول نوشتن میشوم، به محض اینکه به سراغ «و یا» میروم (که تازه متوجه شدهام خیلی از این ترکیب استفاده میکنم) یادم میآید اشتباه است و قبل از نوشتن در ذهنم درستش میکنم. بعد خیلی احمقانه به روزهایی فکر میکنم که ایشان در افق محو شده یا زمانه جوری پیش رفته که خبری از او نیست یا ندارم و بعد هر دفعه که به نشستن مینشینم با هر «و یا»یی که در ذهنم میگذرد یادش میافتم. از همین الان دلم به حال خودم میسوزد که چه چیزهایی قرار است دلم را بسوزاند. بله خب، قبلترها ترک دیوار هم نشانهای بود برای به یاد آوردن دیگری، الان به اشکالات نگارشی رسیدهام. تلاش مذبوهانه برای نگهداشتن یادها.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر