۱۳۹۸ مرداد ۲۴, پنجشنبه

تطمئن القلوب

یه آقایی بوده که خیلی نترس بوده؛ برای همین فکر می‌کند که بی‌بروبرگرد در امتحانات سخت ورودی ارتش قبول می‌شود. برخلاف آنچه که فکر می‌کرد قبول نشد، و برخلاف آنچه بقیه فکر می‌کردند دلیلش هم همین نترس بودنش بوده. در توضیحش اضافه کرده‌اند که ترس هم فاکتور مهمی‌ست و اگر آن را به اندازه نداشته باشی یعنی راحت‌تر غافگیر می‌شوی؛ نسبت به صداها و اتفاقات واکنشی مثل بقیه نداری و خلاصه گوش به زنگ نخواهی بود. این قصه را هرچند وقت یک بار، وقتی که صورتم از ترس سفید شده و از شدت استرس فقط به دوردست‌ها خیره می‌شوم وحرف نمی‌زنم، به یادم می‌آورد. حالا چند وقتی‌ست رفته مسافرت و درست در همین حین کار من بزرگ‌تر شده و ترس‌هام به همان نسبت بیشتر و بزرگتر. پس خودم به خودم یادآوری می‌کنم که یک آقایی بوده که نترس بوده و این خوب نبوده و از اینکه می‌ترسی نترس. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر