۱۳۹۷ تیر ۳, یکشنبه

میگذره و زنده می‌مونی

آزاد و رها نشسته‌ام بالای قله‌ای بلند در زندگی‌ام. نفس نفس رسیده‌ام تا اینجا و حالا دنبال پرچم بزرگی هستم که برای همیشه این بالا بگذارم و از تماشای رقصش در باد لذت ببرم. فقط حسرت این را دارم که کاش چای هم بود. چای را دو ماه است که به اجبار، کاملا ترک کرده‌ام. بعضی آدم‌ها را نیز. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر