۱۳۹۴ دی ۱۷, پنجشنبه

دلم تنگ نمی‌شه

من معروف‌ترین کولی شهر بودم. حقم این نیست که حالا گوشه‌ی خونه بشینم و آیه‌الکرسی فوت کنم به این و اون. من معروف‌ترین کولی شهر بودم، حقم این نیست که صدام بالاتر از حد معمول نره، حقم این نیست که بشینم و بقیه‌ی مردم شهر رو به آروم بودن و هیچی نگفتن تشویق کنم. من یه روزی معروف‌ترین کولی شهر بودم و حقم نیست که عصبانی نشم و از عصبانیت بغض نکنم. من یه روز معروف‌ترین کولی این شهر بودم و حتی حق این شهر نیست که کولی‌هاش ساکت و آروم بشینن و حرفی نزنن. تعادل شهر به هم می‌ریزه. من معروف‌ترین کولی این شهر بودم و اینا حقم نبود. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر