معنی دل بستن، معنی پیوستن
معنی دل کندن، گسستن
معنی خاطره: آنچه بر کسی گذشته باشد و در حافظهاش مانده
معنی حافظه: عارضه ضبط و نگهداری وقایع
معنی عارضه: اتفّاق، پیشآمد، مرض عشق
معنی فاصله: مسافت بین دو چیز و دو کس
تو خیلی دوری، خیلی دوری
تو خیلی دوری، خیلی دوری
تو خیلی دوری، خیلی دوری
تو خیلی دوری، خیلی دوری
معنی خستگی، معنی تشنگی
معنی دلتنگی، تیرگی
معنی انتخاب: بیرون کشیدن کسی از میان گزینههای موجود
معنی التهاب: اضطراب، افروخته شدن، زبانه کشیدن
معنی اضطراب: هیجانی ناخوشایند، همراه با بیقراری
معنی اجتناب: سازوکار دفاعی که در آن فرد از آنچه یادآور موارد ناگوار باشد، دوری میکند
تو خیلی دوری، خیلی دوری
تو خیلی دوری، خیلی دوری
تو خیلی دوری، خیلی دوری
تو خیلی دوری، خیلی دوری
معنی ابتدا، معنی اشتباه
معنی انقضا، انتها
معنی استمرار: رفتن و گذشتن پیوسته
تکرار: رفتن و گذشتن پیوسته
تکرار: رفتن و گذشتن پیوسته
تکرار: رفتن و گذشتن پیوسته
تو خیلی دوری، خیلی دوری
تو خیلی دوری، خیلی دوری
تو خیلی دوری، خیلی دوری
تو خیلی دوری
خیلی دوری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر