لعلنا خُلقنا لنظل هكذا خطيّن متوازيين يعجزان عن الفراق وعن التواصل ، ولن يلتقيا إلا إذا انكسر أحدهم*
تعریف میکرد که غاده السمان معشوقهی مردی بوده به نام غسان کنفانی. از خوب روزگار غاده هم دلش با او بوده اما از بد روزگار هیچگاه همراهش نمیشود. دلیلش هم به گفتهی این و آن آزادی زنانه و این حرفها بوده. غسان اوایل دهه ۷۰ میلادی در زندان و به دست مخالفان فلسطین کشته میشود. غاده بعد از مرگش نامههای عاشقانهاش را چاپ میکند و هنوز هم بعد از چهل سال و اندی هر چند روز یک بار خطی از آنها را پررنگ میکند و برای عموم به اشتراک میگذارد.
* گویی که ما همچون دو خط موازی زاده شدهایم
ناتوان از وصال و از فراق
و هیچگاه به هم نخواهیم رسید، مگر آنکه یکی شکسته شود. | غاده السمان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر