انجیر

۱۳۹۴ آبان ۳, یکشنبه

تونل

+ سریع که کار می‌کردم یک اتفاق بامزه ای می‌افتاد، برد پیت و آنجلینا و بچه‌های روی جلد جوانتر و کوچکتر می‌شدند، در ستون بعدی بچه‌ها کمتر هم می‌شدند، می‌رفتند بغل آنجلینا که خودش هم در بغل برد بود. بعد کم‌کم  بچه‌ها محو می‌شدند و آنجلینا هم از بغل برد در می‌آمد جنیفر آنیستون می‌رفت در بغل برد پیت و بعد در روی جلد مجله بالایی ستون بعدی آن دوتا هم جوان می‌شدند، جوانتر و جوانتر و بعد ریچارد گر می‌آمد روی جلد و جولیا رابرتز و … +

ارسال شده توسط Za در ۱:۱۸
با ایمیل ارسال کنیداین را در وبلاگ بنویسید!‏هم‌رسانی در X‏در Facebook به اشتراک بگذارید‏اشتراک‌گذاری در Pinterest

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پیام جدیدتر پیام قدیمی تر صفحهٔ اصلی
اشتراک در: نظرات پیام (Atom)

برچسب‌ها

آرامش حین طوفان (34) آفتاب‌های همیشه (30) آنتراکت (4) باغ‌وحش (10) برنامه‌بینی (7) بزرگ بانوی روح من (7) بوشهر (12) به همین سادگی (11) بهانه‌های بزرگ خوشبختی (13) تماشا می‌کنم (12) جنوب (3) چای (15) چایی با طعم لیمو عسل (52) چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم (55) چهارشنبه (31) حنا (3) خاطره نمی‌نویسم (9) خاطره‌های پراکنده (11) خواب‌های طلایی (3) خونه آقاجون (15) دیگران (4) راگبی (6) زرمان (12) زی (6) سارا (2) سعدی (1) سیاه‌ سفید (1) شهرک (3) صدا (6) طوسی (11) عرب (1) فانوس دریایی (18) لوبیاپلو (7) مانا (2) ماهرخ (1) میم (46) نگاه (13) وای از آذر (19) یازده (10)

بايگانی وبلاگ

زمینه ساده. با پشتیبانی Blogger.