از چهارشنبه شب تا الان، حدود پنجاه و پنج ساعت خوابیدهام. و تقریبا همهی این پنجاه و پنج ساعت را خوابهای پریشان دیدهام. مقاومت بیهوده در برابر قرصهای سفید برای خواب ندیدن داشتهام و حالا پشیمانم. از بین همهی این کابوسهای بی سر و ته که میدانم حرف همهشان چیست، این آخری بدجور ذهنم را درگیر کرده. بعد از سالها تعبیر خواب را باز کردهام و به دنبال تعبیر برف بیموقع میگردم. نوشته "برف در خواب غم و اندوه است" و ابن سیرین میگوید " این خواب گویای بیم از غم و اندوهی است که نمی دانید عامل آن چیست. اما هست و در روزهای آینده نیز با شما همراه خواهد بود."
کاش به جز خواب و بیداری، حالت سومی هم وجود داشت که میشد به آن پناه برد.
کاش به جز خواب و بیداری، حالت سومی هم وجود داشت که میشد به آن پناه برد.
*یغما گلرویی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر