۱۳۹۴ تیر ۱۹, جمعه

شب مانده است و با شب، تاریکی فشرده*

تو چرا مُردی؟
تو چرا مُردی، که میان گریه‌های بی صدای دم صبح، میان فروریختن حجم عظیمی از آوار اتفاقات، فقط به این فکر کنم اگر تو بودی، اگر زنده بودی، اگر پشتم به وجودت گرم بود، من این همه‌ بی‌پناه و مستاصل نبودم.
تو چرا مُردی که من تمرین سکوت کنم و رسم تماشا بیاموزم؟
تو چرا
تو چرا
تو چرا مُردی؟ 

*سیمین بهبهانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر