در حالت عادیِ بازی، یک توپ در گردش است و در آن واحد یک پاس رد و بدل میشود. تمرین اما فرق میکند. اول از همه دو توپ و دو پاس؛ یک پاس میدهی و یک پاس دریافت میکنی. یک توپ میگیری و یک توپ را پرتاب میکنی و همهی اینها در کسری از ثانیه اتفاق میافتد. توپ اول را به تو پاس میدهند و تو کمتر از یک ثانیه وقت داری تا به پشت سرت پاسش بدهی. به فاصلهی یک سر برگرداندن توپ دوم باید در دستانت قرار بگیرد و همین چرخه ادامه پیدا میکند. یک لحظه تعلل کنی، توپ به جای اینکه در دستانت جای بگیرد، توی صورتت مینشیند. کمی که پیش رفتی، توپ اول به راحتی توی دستت نمیآید. طرف مقابل آن را به جهات مختلف پرت میکند که تو را به چالش بکشد. و بعد که پیچیدهتر میشود، یار پشت سرت هم شروع به جابهجا شدن میکند که تو مجبور شوی پشت سرت را دقیقتر ببینی. همهی اینها را که همزمان انجام دادی، مربی پشت سرت میایستد، شروع میکند به پرسیدن سوالات بیربط؛ که مثلا شام دیروز چه بود، دو به علاوه دو چند میشود، تیم محبوبت چیست و ... . همهی اینها را اگر با سرعت بالا و درست انجام بدهی و همزمان پاسخگوی سوالات بیربط باشی، میتوانی برای تمرینات مرجلهی بعد آماده باشی. درست مثل این روزها.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر