هر سهشنبه دکتر از من میپرسید شدت معدهدرد به جایی میرسد که از خواب هم بیدارت کند؟ و من هم با نگاهی جدی، که یعنی دکتر جان مثل اینکه حواست نیست چی گفتم، ادامه میدادم: گفتم که، اصلا نمیذاره بخوابم. و با خودم فکر میکردم این یعنی اوج ماجرا دیگر. این شبهایی که از شدت گردن درد و بیحسی دستم از خواب بیدار میشوم و زی بیچاره را بیخواب میکنم، فهمیدم دردی که تو را از خواب بیدار کند به مراتب خر تر از آنی ست که نگذارد بخوابی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر