۱۳۹۵ آبان ۱۷, دوشنبه

قانون پایستگی وابستگی

شیرکاکائوهای شیشه‌ای پاک، هر روز عصر مرا از خانه بیرون می‌کشاند. ۴ ساله بودم و عادت هر روزه‌ام سر زدن به سوپرمارکت سر کوچه. مشکل اما در راه برگشت بود که قد کوتاهم به زنگ خانه‌مان نمی‌رسید. باید همانجا منتظر رهگذری می‌ماندم تا زنگ را برایم فشار می‌داد. حالا بیست و چند ساله‌ام و هنوز رد شدن از خیابان را نمی‌دانم. باید منتظر بمانم کسی قصد عبور کند و منم بی‌آنکه بفهمد، به دنبالش از عرض خیابان رد شوم. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر