بدونكِ
ليس هناك حضور لشيءٍ
وجدوى لشيءٍ
ونفعٌ لشيءٍ
فكل الحياة بدونك
فيض سراب
وكل السؤالات
من دون عينيك
ليس لها جواب
فأنت الغياب الشروق
*وأنتِ الشروق الغياب
ليس هناك حضور لشيءٍ
وجدوى لشيءٍ
ونفعٌ لشيءٍ
فكل الحياة بدونك
فيض سراب
وكل السؤالات
من دون عينيك
ليس لها جواب
فأنت الغياب الشروق
*وأنتِ الشروق الغياب
دنیا زشته
ماهرخ. دنیایی که توش هزارهزار تا دزد و آدمکش و نامرد، راحت و آسوده راه برن و بخورن
و بخوابن بعد بچهی صاف و سادهی من با اون همه آرزو، با اون همه زیبایی، جوون مرگ بشه، زشته. دنیا
زشته ماهرخ. همهی عمرم نشستم و گفتم نوبت من میشه، روزگار من میرسه، وقت خندهی
منم میاد، نیومد که. گفتم هیچی ندارم، فرزند خوب که دارم. غمخوار دارم، ولی دیدی چی شد. خوشیم رفت. دلخوشیم رفت.غم اومد، غصه اومد یکی پشت اون یکی. آقام خدا بیامرز میگفت
سختیها و بدبیاریا با هم میان که با هم برن، با هم اومدن، ولی دیدن جاشون خوبه،
با هم موندن. نرفتن که. الانم منتظر نشستن پشت در تا با هم بریم. دنیا زشته
ماهرخ. به چشم بقیه هم اگه خوشگل باشه، من
اینقدر همیشه چشمام خیس اشک بود و تار دیدمش، که خوشگلیش به چشمم نیومد. دنیای من زشته ماهرخ ولی الهی که
دنیای تو خوشگل باشه. دنیای بچههات.
* بدون تو | اینجا چیزی وجود ندارد | چیزی ممکن نمیشود | و برای هیچ چیز فایدهای نیست | که تمام زندگی بدون تو | سیلی از سراب است | و تمام سوالها، بدون چشمانت، بیجواب ماندهاند | که نبودن طلوع تو، طلوع نبودن است
ــ نزار قبانی
ــ نزار قبانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر