داشتم از اقدامات و افتخارات و دستآوردهام برایش میگفتم. به 'دلتنگ نبودن' که رسیدم شک کردم، جزو کدام دسته حسابش کنم. گذاشتمش تو دستهی ترسها. که دیگر دلم تنگ نمیشود؛ نه برای آدمها، نه مکانها و نه زمانها و گفتم نمی دانم خوب است یا بد.
جناب گفت:
'واقعیه
و خشن'
و این دقیقن همان چیزی بود که می خواستم بشنوم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر